عارفه جونعارفه جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

خواهرانه

5 ماهگیت مبارک عشقم

1394/1/25 13:13
نویسنده : آبجی فاطمه
643 بازدید
اشتراک گذاری

ابجی نازنینم 5ماهگیت مبارک.عاشششقتم نفسم.امیدوارم همیشه خنده رو لب های قشنگت باشه.بوس

 

 

キラキラ。可愛い。ハート。 のデコメ絵文字بفرمایید ادامه مطلبキラキラ。可愛い。ハート。 のデコメ絵文字

هجوم برای گرفتن شیرنی ها

 

قربونت دستای قشنگت که میخوای بگیری 

 

 

          

17فروردین عروسی دایی جواد بود و خیلی خوش گذشت .ما خیلی

استرس داشتیم برای عروسی که تو گریه نکنی و اذیت نشی.خداروشکر

قبل از رفتن خوابیدی و پیش بابا بودی ما تونستیم بریم ارایشگاه بعد

برای رفتن بیدار شدی.

 

قبل از رفتن به تالار رفتیم آتلیه و عکس خوانوادگی و تکی هم انداختیم.

 

توی تالار انقدر همه بغلت کردن که اخره عروسی حسابی خسته شده

بودی و میخواستی بخوابی که نمیتونستی.

 

این هم از خوشگل خانم موقع عروسی دایی جوادش

 

 

این هم از دایی جون  خوشگل و خوشتیپ ماخندونک

 

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

بریم سراغ پیشرفت های این ماه:

انقد صحبت میکنه و صدا از خودش در میاره.مثل طوطی شدهتشویقخندونک

 

اد گرفته با صدای بلند بخنده و قهقه بزنه.تقریبا اخر های ماه اسفتند بود که برای اولین بار بلند خندید.اخ قربونت برم نفسم.تشویقبوس

 

میزاریش تو کریر پاشو میزاره لبه دسته کریر.هربار هم میوفته بازم پاشو میزاره..تشویق

 

عکس برای28اسفند

 

دیگه تو گرفتن پتو و وسیله ها حرفه ای شدی.قشنگ میگیری و سریع میبری تو دهنتتشویق

جالب تر از همه لباست رو میگیرت میکنی دهنتآرام

اینجا لباستو کشیدی بالا که بخوری و خوشحالم هستی از این بابتخندونک

 

 

لثه هاش که میخواره و اب دهنت هم میره.

اینجا برای اولین بار بهت دندونی دادیم و مثل بستنی بهش زبون میزنی

 

عکس از5ماه و1روزگی

 

 

گوشی تلفن که زنگ میزنه بزاری رو صدا قشنگ متوجه میشی که صدا میاد و حرف میزنی

از19فروردین شب برای اولین بار موقع خواب همراه بامن که لالایی خوندم تو هم آواز خوندی.خیلی جالب بود و من هم سریع فیلم گرفتم و از اون به بعد موقع خواب اواز میخونی.تشویقمحبت

 

اینجا همون موقع هست که شانسی گوشی پیشم بود و عکس و فیلم گرفتم 

 

 

از 15 یا 18 فروردین بود (دقیق نمیدونم) برای اولین بار پاتو گرفتی و بردی سمت دهنت.و از اون به بعد پاتو شناختی و میخوای بخوری.

 

 

اخر ماه 5 (تقریبا24فروردین)یاد گرفتی وقتی میخوایم بخوابونیمت و تشک و تو نمیخوای بخوابی آرنج های نازت رو ببری پششت و سپر کنی که نخوابیخندونکتشویق

قربونت برم که با خواب مخالفی.کلا با خوردن و خوابیدن مخالف هست و وفقط بازی میخوای.

و خیلی حرفه ای مامان رو دنبال میکنی و چشم برنمیداریتشویق

 

افرین خانم باهوش و زرنگ.

 

                    عااااااااااااااشششقتم

                                                                زیبای من 

 

پسندها (5)

نظرات (4)

♥♥ مه آ سا ♥♥
25 اردیبهشت 94 0:33
*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• _____****__________**** ___***____***____***__ *** __***________****_______*** _***__________**_________*** _***____من آپم____________*** _***______مشتاق نیم نگاهی_*** __***_______هرچند گذرا____*** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___*** ____________***** _____________*** ______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•* سلام دوست عزیزم امیدوارم همیشه موفق باشی و شـاد و همیشه ایشاالله در حال گردش و خوش گذرونی باشی منم آپـــــــــــــم با موضوع گردش لطفا بهم سر بزن و برام نظر بدید
مامان هدی
27 اردیبهشت 94 8:48
6 ماهگیت مبارک باشه. انشالله که واکسنت رو به خوبی زده باشن و شما هم اذیت نشده باشی خااااااله جوووون
آبجی فاطمه
پاسخ
مرسی خاله جون.بخاطر تعطیلات نتونستیم واکسنشو 25 ام بزنیم.امروز میزنیم.انشاالله که اذیت نشه.خیلی نگران هستم
...مامی مریم...
28 اردیبهشت 94 7:38
آخی عزیزم، چقدر خوبه که همه چیز رو مینویسی و چقدر خوبه که آدم دو تا بچه با این تفاوت سنی داشته باشه که کمک هم باشه، خدا حفظتون کنه
آبجی فاطمه
پاسخ
مرسی عزیزم.نظره لطفته.ممنون.خداهم دختره نازتو برات حفظ کنه
مامان آنيتا
31 اردیبهشت 94 14:25
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خواهرانه می باشد