4 ماهگیت مبارک
سلام عزیزه دلم.خوبی؟
4ماهگیت مبـــــارک عششـــقـــــــــــــــم.
نفســـم4امین ماه زندگیت رو تموم کردی و وارد5ماهگی شدی.
وای که چقد روز ها با حضور تو زودمیگزرن.
قربون لبخند قشنگت برم.
بفرمایید ادامه مطلب تا عکس های خوشگل ببینید.
این بار برای عکس گرفتن دختره خوبی بودی و خوش اخلاق بودی.
گفتیم این بار برای تنوع بجای کیک از شیرنی های خوشمزه استفاده کنیم.
قربونت برم نارنینم که تعجب کردی و میخوای حجوم ببری به سمت شیرنی ها
عزیزکم این بار هم نشد ماهگردت رو25اسفند بگیریم.اخه افتاده بود تو
کارهای عید و خونه تکونی.کلی کار بود.بخاطر همین تو سال جدید برگزار کردیم.ببخشید
بریم سراغ 4امین ماه زندگیت:
عکس:
اولین باری که این عروسک رو بهت دادیم و با تعجب نگاهش میکنی و خیلی هم بهش علاقه نشون دادی.اما علاقه ای به جغجغه نداری
3ماه و 2روزگی
و زمانی که میخواهی با دهنت امتحان کنی
نگاه تعجب برانگیز به توت فرنگی و تصمیم برای خوردنش
این هم عکس دخترخاله ها وقتی نگار جون اومده بود خونمون
عارفه 3ماه و7روز
این هم عکس گریه و بغضت.خیلی بانمک شدی.قربون لبات برم
بریم سراغ چندتا عکس خوشگل که خودم هنر به خرج دادم گرفتم
خودم که خیلی دوستشون دارم
عـــــــــــاشق این عکسم.باید چاپ کنم بزنم به اتاق خودم و ببینم کیف کنم
قربــــــون دستای کوچولوت
خیلی موقع عکس گرفتن دست و پا میزنی و همش عکس ها رو تار میکنی
اینجا یه روزه دیگه هست و خوش اخلاق بودی
اما خونه تکونی.
که کلی کار بود و تمام فرش هارو داده بودیم شسته بودن.
حین کارها که تو شیر خواستی دیدم شیشه رو خودت نگه داشتی و منم سریع عکس گرفتم.
و حمام بعد از خونه تکونی
3ماه و22روز
..........................................................
وقتی اولین بار لباسی که من برات بافتم رو میپوشی و میری خونه دایی مهمونی.قربونت برم که انقدر بهت میاد .
مولتی ویتامین اصلا دوست نداری.وقتی بهت میدیم انقدر چهرت با نمک میشه
لباس هاتم کثیف کردی.ابجی جون بخور خوبه
................................................
اغوشی هم فعلا دوست نداری و ما امتحانی یک بار ازش استفاده کردیم که خوشت نیومد.
تو این عکس برای اولین بار استفاده کردی.متعجب شدی
و دراخر بریم سراغ کارهای جدید که یاد گرفتی و پیشرفت ها این ماه:
.هرچی که دستت بیاد میگیری و میکنی تو دهنت.یه بار خواب بودی تو اتاق یه دفعه صدای اروم ازت شنیدم رفتم پیشت دیدم بیدار شدی داری پتویی که روت بود رو میخوردی.دستت درد نکنه ابجی گلیپتو خیس شده بود از بس که خورده بودی.همه چی رو میخوایی با دهنت امتحان کنی.. از یقه لباس و پتو گرفته تا هرچی که دستت بیاد
..انقدر با دستات بازی میکنی و میخوریشون.معلومه که تازه کشف کردی دستت رو و برات تازگی داره.
...صدا های قشنگی از خودت در میاری=مثل آغون.اااا.نه.
و اگه شاکی باشی یدفعه جیغ میکشی.
15اسفند بود که برای اولین بار بلند خندیدی قربونت برم
....وای خیلی چشماتو میمالونی .خودتو یدفعه چنگ میزنی و میزنی زیره گریه و غش و ضعف میکنی.انقدر هم دستات زور داره که نگو.همش درحال چنگ زدنی.
این هم اثار جرم که بغل چشمت رو خون انداختی
.....یاد گرفتی غریبی کنی.با بعضی از آدم ها چنان غریبی میکنی و گریه میکنی که سیاه میشی و هیچ کس هم جز مامان نمیخوایی. اولین بار با دایی جواد غریبی کردی.چند بار هم امتحان کردیم.باهات حرف میزد میزدی زیره گریه.
بغل کسی هم که میری اول تو صورت طرف نگاه نمیکنی.هرکار کنن نگاه نمیکنی.بعدش ناله و گریه که منو مامان یا ابجی یا بابا بغل کنه.البته ماه پیش هم غریبی میکردی اما خیلی کم.قربونت برم باهوشم.
......با خوابیدن مخالفی خیلی قشنگ سر و گردنت رو بلند میکنی از رو بالشت که نخوابی.
خوابت کمه.خداروشکر کولیکت تموم شد و شب ها میتونی راحت بخوابی. اما صبح حدود9بیدار میشی
خوب بخوابی فرشته ی من