به دنیا امدن گل دختر
سلام عمررررم.سلام عشششقم.سلام نفسسسم.سلام جووووونم.
زمینی شدنت مبارک آبجی نازنینم.
عارفه خانم.روز یکشنبه.25آبان1393.ساعت15:25دقیقه بعداز ظهر.با وزن2250kg و قد47cm.قدم های نازنینش رو به دنیای ما گذاشت.خوش اووومدی نفسم.
واای خدای من شکرت بابت این نعمت و رحمت وهدیه بزرگت.نمیدونم چجور باید تشکرکنم.خدایا شکرت که از نگرانی بیرون اوردیمون..خدایا شکرت که ابجی به این نازنینی و خواستنی و خوشگل بهمون دادی.خدایا سالم وسلامت برامون نگهش دار.خدا خودت مراقبش باشه.
خداجون حسرت مادر شدن رو روی دل هیچ زنی نزار و بچه سالم به مامان ها بده.الهی امین.
روز24ابان نوبت سونوگرافی مامان بود.تا رفت سونو گفت
مایع امونیوم کاهش یافته و60 درصد شده(پایین ترین حدش70هست)زنگ زدیم دکتر زنان گفت بایدستری بشی و زایمان کنی.سونو هم گفت بچه چرخیده با سر هست.بخاطر همین مامان زایمان طبیعی رو انتخاب کرد.شب رفتیم یه بیمارستان گفت جا نداریم.رفتیم جای دیگه پرستار گفت برو صبح بیا چیزی نیست.ماهم که بیخبر نمیدونستیم چه خطری داره مارو تحدید میکنه اومدیم خونه.و8صبح رفتیم و بستری کردن.دکتر کلی پرستار رو دعوا کرد که چرا دیشب بستری نکردین و خطرناک بوده.بلاخره امپول فشار رو به مامان زدن و ما دیگه مامان رو ندیدیم وبیرون منتظر.بعد از6ساعت درد کشیدن عارفه خانم به دنیا اومد.مامان وقتی از زایمان تعریف کرد فهمیدیم یه معجزه بوده.چون مایع امونیوم فوق العاده کم شده بود.بنده ناف 2دور دوره گردن بوده.
فرداش بعداز زدن واکسن ها مرخص کردن و اومدیم خونه.بابا هم زحمت کشید جلو پامون و بخاطر ورود شما گوسفند قربانی کرد
اینم از اولین عکس ها
ای قربونت برم منقلب منی
بگید ماشاالله.
عکس بزرگ نشون میده.خیلی ریز و کوچولوئه قربونش برم
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ﺟﻮﺍﻫﺮ
ﭘﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ
تولدت مبارک آبجی عزیز