عارفه جونعارفه جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

خواهرانه

واکسن4ماهگی

1393/12/28 17:48
نویسنده : آبجی فاطمه
926 بازدید
اشتراک گذاری

25اسفند ماه برات واکسن4ماهگیت رو زدیم که این بار بیشتر از سری قبل اذیت شدی

این هم عکس قبل از رفتن.

​خوشحال وبی خبر از این که قراره واکسن بزنی

 

بفرمایید ادامه مطلب

صبح رفتیم مرکز بهداشت وزن و قدت رو گرفتن.وزن5300و قد58.ماشالا گلم.بعد قطره فلج رو دادن برعکس دفعه قبل چیزی نگفتی.اما برای زدن واکسن خیلی گریه کردی.اومدی خونه و بهت استامینوفن دادیم.اولش اومدیم خوب بودی و خوابیدی ولی حدود3و4ساعت بعد واکسن یکدفعه از شدت درد از خواب پریدی و شروع کردی به گریه کردن حدود ساعت3بود وتا یک ساعتی یک سره گریه میکردی الهی بمیرم هیچ جوری ساکت نمیشدی.غمگینیه گریه های مظلومانه ای میکردی دیگه نه شیر میخواستی نه عروسک نه بازی نه آینه که دوست داشتی هیچی.ماهم مجبور شدیم قطره استامینوفن  رو زود تر از4ساعت بدیم تا اروم بشی.

اینم عکسغمگین

 

 

وقتی میبینم دلم کباب میشهغمگینبهتره دیگه عکس نزارم.

واکسن اندفعه خیلی اذیتت کرد. تب کردی و بی تابی میکردی.

همش داغ بودی انگار نه انگار استا مینوفن میدادیم.

24ساعت اول رو برات کمپرسو سرد گذاشتیم و بعد برات گرم کردیم.بااین حال بازم پات ورم کرد و تا چند روز جاش سفت شده بود.دلم ریش میشد دست به پات میزدم.با این حال برات گرم میکردم و میمالیدم تا خوب بشی

اخی قربون اون پاهای بی گوشتت برم که سوزن خورد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خواهرانه می باشد