تعطیلات فروردین
سلام ابجی نازنینم.
خداروشکر این تعطیلات هم به خوبی گذرونیدم و کلی مهمونی باهم رفتیم.ولی سفر نرفتیم.
چون اب و هوا خنک هست و همه جا شلوغه و شما اذیت میشی.
عشقم سال تحویل خواب بودی.اما من برات دعا کردم .انشاالله سال
خوب و پربرکتی رو داشته باشیم. خدارو شکر که تو کنارمون هستی.
سفره هفت سین رو خودم انداختم و تزئین کردم
صبح روز اول عید رفتیم خونه عزیز(مامانه مامان)
بغل دایی و خوشحال از گرفتن عیدی
یه روز که دخترخاله نگار اومده بود خونون عیدی دیدنی.
هردو خوشحال در گهواره.(دارن به عروسک که نشونشون دادیم میخندن)
خونه عمه و محو در حوراب های نو(خیلی باحال از این جوراب ها خوشت اومده بود)
- و اما 13بدر.ظهر بود رفتیم یه پارک نزدیک.اولش دختره خوبی بودی و یکم گریه کردی که فهمیدیم گرسنه هستی و شیر خوردی و خیلی کم خوابیدی.اما بعد از اینکه بیدار شدی همش گریه کردی.هر کار میکردیم ساکت نمیشدی و نه شیر میخواستی ونه با راه بردن ساکت میشدی.سریع ناهر خوردیم بردیمت تو ماشین تا شاید ساکت بشی که ساکت شدی درتیجه فهمیدیم از بیرون بخاطر بادی که بهت میخوره خوشت نمیاد و اذیتت میکنه.اخه روزه13بدر خیلی باد میومد.بخاطر همین ما عصر زود برگشتیم تا اذیت نشی.
روزه 13بدر اولش که خوش اخلاق بودی چندتا عکس گرفتیم.
عارفه خانم در دامان طبیعت
بعدش یکم خوابیدی و بخاطر باد زیاد روی پشه بند پتو انداختیم.
این هم از جوجه 13بدروهندوانه و اش.جای همه گی خالی
ابجی جون امسال فقط تونستی نگاه کنی.انشاالله سال بعد هم میدیدم alh بخوری.